اولین چیزی که هر زبانآموز در گفتوگوهای روزمره با آن روبهرو میشود، صحبت دربارهی خانواده است.
وقتی کسی ازت میپرسد “?Tu as des frères ou des sœurs” یعنی خواهر یا برادر داری؟، باید آماده باشی با واژگان درست جواب بدهی!
در این راهنما، با سادهترین و کاربردیترین روش، همهی کلمات مربوط به خانواده را یاد میگیری از le père و la mère گرفته تا روابط سببی، ناتنی و اصطلاحات محاورهای که در مکالمههای واقعی بهکار میروند.
واژگان خانواده برای سطح مبتدی A1–A2
در سطح مبتدی زبان فرانسه، یادگیری واژگان مربوط به خانواده یکی از پایهایترین و درعینحال مهمترین مراحل است. چون در اولین درسهای مکالمه، از شما خواسته میشود خودتان را معرفی کنید، دربارهی خانوادهتان صحبت کنید یا از دیگران سؤال بپرسید. در این بخش، با پرکاربردترین واژهها و ساختارهای مربوط به خانواده آشنا میشوید؛ از پدر و مادر گرفته تا خواهر، برادر و پدربزرگ و مادربزرگ.
اعضای خانوادهٔ هستهای La famille nucléaire
خانوادهٔ هستهای شامل نزدیکترین اعضای خانواده است: پدر، مادر و فرزندان. این واژهها، ساده ولی کلیدی هستند و در تمام مکالمات پایه تکرار میشوند.
|
واژه فرانسوی |
تلفظ IPA | معنی فارسی | نکتهٔ کاربردی |
مثال |
| le père | [lə pɛʁ] |
پدر |
با صفت ملکی میگوییم mon père پدرم |
C’est mon père. → او پدر من است. |
| la mère | [la mɛʁ] |
مادر |
ma mère یعنی مادرم |
Ma mère travaille à l’hôpital. → مادرم در بیمارستان کار میکند. |
| les parents | [le paʁɑ̃] |
والدین |
جمعِ پدر و مادر |
Mes parents vivent à Lyon. → پدر و مادرم در لیون زندگی میکنند. |
| le fils | [lə fis] |
پسر فرزند پسر |
حرف s آخر تلفظ میشود |
J’ai un fils. → من یک پسر دارم. |
| la fille | [la fij] |
دختر فرزند دختر / دختر خانم |
دو کاربرد دارد: هم به معنی فرزند دختر، هم “دختر جوان” |
Ma fille a huit ans. → دخترم ۸ سال دارد. |
| le frère | [lə fʁɛʁ] |
برادر |
Il a un frère. → او یک برادر دارد. | |
| la sœur | [la sœʁ] |
خواهر |
œ شبیه اوِ فارسی تلفظ میشود |
Ma sœur est étudiante. → خواهرم دانشجو است. |
نکته مهم برای فارسیزبانان:
در زبان فرانسه، برای خواهر و برادر واژهٔ مفردی وجود ندارد. بنابراین وقتی میخواهیم بپرسیم چند خواهر و برادر داری؟ میگوییم:
Est-ce que tu as des frères ou des sœurs ?
آیا خواهر یا برادر داری؟
همچنین دقت کنید که:
- fils یعنی فرزند پسر، ولی garçon یعنی پسر بهعنوان جنسیت پسربچه.
- fille هم میتواند به معنی فرزند دختر باشد و هم دختر خانم در معنای عمومی.

خانوادهٔ گسترده La famille élargie
پس از یادگیری اعضای اصلی خانواده، وقت آن است که با اعضای خانوادهٔ گستردهتر آشنا شوید؛ یعنی کسانی مثل پدربزرگ، مادربزرگ، عمو، خاله و نوهها.
|
واژه فرانسوی |
تلفظ IPA | معنی فارسی | توضیح |
مثال |
| le grand-père | [lə gʁɑ̃ pɛʁ] |
پدربزرگ |
Mon grand-père lit beaucoup. → پدربزرگم زیاد مطالعه میکند. | |
| la grand-mère | [la gʁɑ̃ mɛʁ] |
مادربزرگ |
Ma grand-mère cuisine très bien. → مادربزرگم خیلی خوب آشپزی میکند. | |
| les grands-parents | [le gʁɑ̃ paʁɑ̃] |
پدربزرگ و مادربزرگها |
جمعِ دو واژهٔ بالا |
J’adore mes grands-parents. → عاشق پدربزرگ و مادربزرگم هستم. |
| le petit-fils | [lə pəti fis] |
نوهٔ پسر |
J’ai un petit-fils. → من یک نوه پسر دارم. | |
| la petite-fille | [la pətit fij] |
نوهٔ دختر |
Elle est ma petite-fille. → او نوهٔ دختر من است. | |
| l’oncle | [l‿ɔ̃kl] |
عمو یا دایی |
هر دو با یک واژه بیان میشوند |
Mon oncle habite à Tabriz. → عمویم در تبریز زندگی میکند. |
| la tante | [la tɑ̃t] |
عمه یا خاله |
هر دو با یک واژه بیان میشوند |
J’appelle ma tante. → به خالهام زنگ میزنم. |
| le neveu | [lə nəvø] |
برادرزاده یا خواهرزادهٔ پسر |
C’est mon neveu. → او برادرزادهٔ من است. | |
| la nièce | [la njɛs] |
برادرزاده یا خواهرزادهٔ دختر |
Ma nièce a douze ans. → برادرزادهام دوازده سال دارد. | |
| le cousin / la cousine | [kuzɛ̃] / [kuzin] |
پسرعمو، داییزاده، خالهزاده… |
برای همهٔ این نسبتها کاربرد دارد |
Ma cousine habite au Canada. → دخترعمویم در کانادا زندگی میکند. |
صفات ملکی در معرفی اعضای خانواده Mon, Ma, Mes
در زبان فرانسه، برای گفتن پدرم، مادرش، خانوادهمان از صفات ملکی استفاده میکنیم که بر اساس جنس و تعداد اسم بعد از خود تغییر میکنند:
- mon برای اسم مذکر یا واژهای که با مصوت آغاز میشود.
- ma برای اسم مؤنث.
- mes برای جمع.
نمونهها:
- mon père → پدرم
- ma mère → مادرم
- mes parents → پدر و مادرم
- mon oncle, ma tante, mes cousins
اصطلاحات مربوط به همسر و زوجها Mari, Femme, Époux, Épouse
برای صحبت دربارهی وضعیت تأهل یا معرفی همسر، از واژههای زیر استفاده میشود:
- mon mari → شوهر من
- ma femme → همسر / زن من
- mon époux / mon épouse → همسر رسمی در زبان نوشتار یا متون حقوقی
تفاوت کاربردی:
در گفتوگوی روزمره از mari و femme استفاده میشود، اما در مدارک رسمی، فرمها یا مکاتبات اداری معمولاً از époux / épouse استفاده میگردد.
واژه و ساختار فرزندِ تنها Enfant unique
اگر کسی خواهر یا برادر نداشته باشد، در زبان فرانسه میگویند:
- un enfant unique → فرزند تنها
و بسته به جنسیت: - un fils unique → پسرِ تکفرزند
- une fille unique → دخترِ تکفرزند
مثال:
Je suis fille unique. → من دخترِ تکفرزند هستم.

واژگان خانواده برای سطحِ متوسط B1–B2
در این سطح، فقط حفظِ واژهها کافی نیست؛ باید ابهامهای معنایی را بشناسید، پیشوندها را درست بهکار ببرید، و با هنجارهای فرهنگی در فرانسه آشنا باشید تا جملههای طبیعی و دقیق بسازید.
خانوادههای ناتنی و بازترکیب La famille recomposée
در خانوادههای بازترکیب recomposée، یکی یا هر دو والد فرزندی از رابطهٔ قبلی دارند، یا پس از جدایی/طلاق دوباره ازدواج کردهاند. واژههای کلیدی:
- le beau-père:
- ناپدری = شوهرِ جدیدِ مادر
- پدرِ همسر = پدرزن / پدرشوهر
- la belle-mère:
- نامادری = زنِ جدیدِ پدر
- مادرِ همسر = مادرزن / مادرشوهر
نکتهٔ مهم کاربردی:
این دو واژه دو معنا دارند؛ برای رفع ابهام، از توضیح اضافه استفاده کنید:
- le nouveau mari de ma mère → شوهرِ جدیدِ مادرم ناپدری
- le père de ma femme / de mon mari → پدرِ همسرم
- le demi-frère / la demi-sœur:
خواهر/برادری که فقط یک والد مشترک دارد ناتنی. در گفتار روزمرهٔ برخی خانوادههای بازترکیب، ممکن است به فرزندِ همسرِ جدیدِ والد هم حتی بدون پیوند خونی demi-frère / demi-sœur بگویند؛ در متن آموزشی بهتر است اگر پیوند خونی نیست، از پسر/دخترِ همسرِ پدر/مادر استفاده کنید:
le fils de la nouvelle épouse de mon père.
- فرزندان/والدینِ خوانده adoptif/ve:
un fils adoptif, une fille adoptive, un père adoptif, une mère adoptive.
اینها نسبتهای حقوقیِ ثبتشده هستند؛ در معرفی رسمی بهتر از خوانده/خواندهای استفاده کنید.
الگوهای جملهسازی برای رفع ابهام
- C’est le père de ma femme pas mon beau-père. → او پدرِ همسرم است نه ناپدریام.
- Paul vit avec sa belle-mère, la nouvelle épouse de son père. → پل با نامادریاش زندگی میکند؛ یعنی زنِ جدیدِ پدرش.
املاء و جمعبندی کوتاه
- خط تیره را فراموش نکنید: beau-père, belle-mère.
- جمع: beaux-parents والدینِ سببی: پدرزن/مادرزن/پدرشوهر/مادرشوهر.

روابط سببی: beau-, belle-, demi- در واژگان خانوادگی
پیشوندها در واژگان خانواده معنای دقیق میسازند:
|
الگو |
معنی و نکته |
مثال طبیعی |
| beau- / belle- + نسبت |
نسبتِ سببی از طریق ازدواج/پیوند غیرخونی |
beau-frère برادرِ همسر / شوهرِ خواهر |
| demi- + نسبت | نسبتِ ناتنی با یک والد مشترک | demi-frère, demi-sœur |
| beau-fils / belle-fille | 1 داماد / عروس همسرِ فرزند 2 پسر/دخترِ ناتنی step- | C’est mon beau-fils = دامادم یا پسر ناتنیام؛ برای رفع ابهام توضیح دهید. |
نکات دقیقتر درجهٔ B2:
- gendre داماد و bru عروس معادلهای سنتیاند؛ امروزه gendre رایجتر از bru است و برای عروس معمولاً belle-fille میشنوید.
- جمعها:
- beaux-frères / belles-sœurs
- demi-frères / demi-sœurs → demi بیتغییر میماند و جمع روی جزء دوم میآید.
- liaison در گفتار: beauz-parents, petitt-fils.
الگوهای رفع ابهام در beau-fils / belle-fille
- داماد/عروس: le mari de ma fille / la femme de mon fils.
- ناتنی: le fils de mon mari d’un premier mariage.
خویشاوندان دور و اصطلاحات مربوط به نسلهای قبل arrière-grands-parents, cousins, …
برای اشارهٔ دقیق به نسلهای پیشین و خویشاوندان دور، این الگوها مهماند:
- arrière-grand-père / arrière-grand-mère → پدر/مادرِ پدربزرگ یا مادربزرگ جد/جدّه.
جمعِ رایج: arrière-grands-parents علامت جمع روی grands مینشیند. - cousin / cousine → عموزاده/خالهزاده/… واژهٔ کلی برای زادهها.
- cousin germain: عموزادهٔ درجهٔ یک فرزندِ عمو/عمه/خاله/دایی.
- cousin issu de germain: یک نسل دورتر؛ در گفتار عادی بهتر است بگویید cousin éloigné فامیل دور.
چطور دقیقتر بگوییم عمو/دایی یا عمه/خاله؟
فرانسوی برای شاخهٔ پدری/مادری تفکیک واژگانی مستقل ندارد. دو راه دارید:
- de mon père / de ma mère: l’oncle de ma mère → دایی.
- یا جنسیت را با جمله روشن کنید: Mon oncle le frère de ma mère…
نمونههای جمله
- Mes arrière-grands-parents sont nés en Algérie.
- J’ai deux cousins germains et une cousine éloignée.
- L’oncle de mon père habite à Bordeaux. عموی پدرم = عموی من
نکات فرهنگی در خانوادههای فرانسوی رسمی و غیررسمی
فراتر از واژهها، لحن و انتخابِ عنوان هم مهم است تا طبیعی و مؤدبانه بهنظر برسید:
- معرفی همسر و شریک زندگی
- رسمی/خنثی: mon conjoint / ma conjointe همسر قانونی یا شریک زندگی
- رایج و روزمره: mon mari / ma femme
- غیررسمی/معاشرتی: mon compagnon / ma compagne شریک زندگی بدون تأکید حقوقی
- اداری/حقوقی: mon époux / mon épouse
- نامبردن از پدر و مادر در گفتار صمیمی
- خطاب محبتآمیز: papa / maman
- گاهی شوخی/صمیمی: beau-papa / belle-maman برای ناپدری/نامادری یا پدر/مادرِ همسر وابسته به رابطه.
- وقتی نسبت دقیق مهم است
در موقعیتهای اداری یا درمانی، ابهام را برطرف کنید:
- la mère biologique / le père biologique → والدِ زیستی
- le père adoptif / la mère adoptive → والدِ خوانده
- le tuteur légal → قَیّم/سرپرست قانونی
- رسمی در برابر خودمانی
- در ایمیل رسمی یا معرفی جدی، ترجیحاً از époux/épouse, conjointe استفاده کنید.
- در گفتوگوی روزمره و دوستانه، mari/femme طبیعیتر است.
- واژههای عامیانه مثل frangin, frangine, beauf بارِ سبک/شوخی دارند؛ در موقعیتهای رسمی از آنها پرهیز کنید.
- پرهیز از ترجمهٔ تحتاللفظیِ فارسی
- پسرعمو/پسردایی/… را یککاسه با cousin بگویید و در صورت نیاز جنسیت بدهید:
mon cousin, le fils de la sœur de ma mère پسردایی/پسرخاله. - برای باجناق/جاری/شوهرخواهر بسته به جهت رابطه از beau-frère / belle-sœur استفاده کنید و اگر لازم بود با توضیح کوتاه دقیق کنید.

واژگان خانواده برای سطح پیشرفته C1–C2
در سطح پیشرفته، یادگیری واژگان خانواده فراتر از دانستن اسمهاست. زبانآموز باید بتواند رسمی یا خودمانی صحبت کند، نسبتهای دقیق خانوادگی را بشناسد، و واژههای اجتماعی و حقوقی مرتبط با ساختار خانوادههای مدرن فرانسه را بهدرستی بهکار ببرد. در این بخش، وارد ظرافتهای زبانی و فرهنگی میشویم که معمولاً در آزمونهای B2–C1، مکالمههای طبیعی و حتی متون روزنامهها دیده میشوند.
واژهها و خطابهای خودمانی و عامیانه papa, mamie, frangin, tata…
در خانوادههای فرانسوی، همانطور که در فارسی مامان، بابا، عمو جون داریم، در زبان روزمره نیز واژههای خودمانی و عامیانه برای خطاب به اعضای خانواده وجود دارد. شناخت این واژهها به شما کمک میکند گفتوگوهای طبیعیتر و واقعیتر را در فیلمها، رمانها یا جمعهای دوستانه درک کنید.
|
واژه |
معنی فارسی | سطح زبانی |
نکته فرهنگی |
| papa |
بابا |
خودمانی |
معمولترین خطاب برای پدر در محیط خانوادگی |
| maman |
مامان |
خودمانی |
در نامه یا پیام محبتآمیز بهکار میرود |
| papy / papi |
بابابزرگ |
صمیمی |
بیشتر توسط کودکان گفته میشود |
| mamie |
مامانبزرگ |
صمیمی |
معادل مادربزرگ جون در فارسی |
| tonton |
عمو یا دایی |
غیررسمی |
در جمعهای خانوادگی یا از زبان کودکان |
| tata |
عمه یا خاله |
غیررسمی |
کاربرد مشابه خالهجون یا عمهجون |
| frangin / frangine |
برادر / خواهر |
عامیانه |
واژهٔ محاورهای؛ در محیط رسمی نباید بهکار رود |
| beauf |
شوهر خواهر یا برادرِ همسر باجناق/شوهر خواهر |
عامیانه با بار طنز |
در فرهنگ عامه آدم عامی یا دَمُده هم معنی میدهد |
مثال:
Mon beauf est sympa, mais un peu bruyant.
⚠️ توجه:
واژههای frangin, frangine, beauf, tonton و tata در گفتار روزمره استفاده میشوند و در موقعیتهای رسمی یا نوشتاری مناسب نیستند.
اصطلاحات دقیقتر در نسبتهای فامیلی cousin germain, cousin issu de germain
در سطح پیشرفته، گاهی لازم است نسبتهای فامیلی را دقیقتر بیان کنید، بهویژه در شجرهنامهها، مکاتبات رسمی یا متون ادبی.
|
اصطلاح |
معنی دقیق فارسی |
توضیح کاربرد |
| cousin germain / cousine germaine |
عموزاده، داییزاده، خالهزاده، عمهزادهٔ درجهٔ یک |
فرزندِ عمو، عمه، خاله یا دایی |
| cousin issu de germain |
عموزادهٔ درجه دو فرزندِ عموزادهٔ والد |
نسبتی یک نسل دورتر، با یک جدِ مشترک |
| cousin éloigné |
فامیل دور |
واژهٔ کلی برای روابط دور خانوادگی |
📘 مثالها:
Mon cousin germain habite à Marseille.
عموزادهام در مارسی زندگی میکند.
Elle a invité ses cousins issus de germain à son mariage.
او عموزادههای درجهدواش را به عروسی دعوت کرد.
رویدادهای مهم زندگی و واژگان مرتبط naissance, mariage, divorce, décès
موضوع خانواده در فرانسه با واژگان مربوط به مراحل زندگی گره خورده است: از تولد تا ازدواج و فوت. این واژهها هم در گفتگوهای روزمره و هم در متون رسمی دیده میشوند.
|
واژه |
معنی فارسی | فعل مرتبط |
مثال |
| la naissance |
تولد |
naître متولد شدن | Je suis né à Paris. من در پاریس به دنیا آمدهام. |
| le baptême |
غسل تعمید |
être baptisé تعمید گرفتن | Mon fils a été baptisé en mai. |
| le mariage |
ازدواج |
se marier ازدواج کردن | Ils se sont mariés l’année dernière. |
| le divorce |
طلاق |
divorcer طلاق گرفتن | Mes parents ont divorcé il y a cinq ans. |
| le décès |
درگذشت / فوت |
décéder درگذشتن | Sa grand-mère est décédée récemment. |
نکته فرهنگی:
در فرانسه، ازدواج سنتی le mariage religieux و ازدواج مدنی le mariage civil دو مفهوم جدا هستند و ازدواج رسمی فقط با عقد مدنی معتبر است.
نقشها و عناوین خانوادگی parrain, marraine, veuf, veuve
در رویدادهای خانوادگی یا اجتماعی، افراد نقشها و عناوین خاصی دارند که دانستنشان برای درک فرهنگ فرانسوی ضروری است.
|
واژه |
معنی فارسی |
کاربرد فرهنگی |
| un parrain |
پدرخوانده |
معمولاً در مراسم تعمید؛ گاهی به معنی پشتیبان یا اسپانسر هم به کار میرود |
| une marraine |
مادرخوانده |
زن منتخب برای تعمید یا پشتیبانی کودک |
| un nouveau-né |
نوزاد تازه متولدشده |
واژه رسمی در مدارک پزشکی و اداری |
| un témoin de mariage |
شاهد عقد / ازدواج |
شخصی که عقد را تأیید میکند |
| un veuf / une veuve |
بیوهمرد / بیوهزن |
برای اشاره به کسی که همسرش فوت کرده است |
مثالها:
Ma marraine habite à Nice.
مادرخواندهام در نیس زندگی میکند.
Il est veuf depuis trois ans.
او سه سال است که بیوه شده است.
اشتباهات رایج در واژگان خانواده و نحوهٔ اصلاح آنها
در مسیر یادگیری زبان فرانسه، حتی زبانآموزان پیشرفته هم گاهی در واژهها و ساختارهای مربوط به خانواده دچار اشتباه میشوند. بیشتر این خطاها از تفاوتهای ظریف میان زبان فارسی و فرانسوی ناشی میشود. در این بخش، سه اشتباه متداول و روش درستِ استفاده را مرور میکنیم.
تفاوت fils و garçon
بسیاری از زبانآموزان این دو واژه را بهجای هم به کار میبرند، در حالی که معنی آنها متفاوت است.
|
واژه |
معنی دقیق | کاربرد درست |
مثال |
| fils |
پسر، بهعنوان فرزند |
وقتی نسبت خانوادگی مدنظر است |
Mon fils s’appelle Léo. پسرم لئو نام دارد. |
| garçon |
پسر، بهعنوان جنس مذکر یا پسربچه |
وقتی دربارهٔ سن یا جنسیت صحبت میکنیم، نه نسبت خانوادگی |
C’est un petit garçon très gentil. او پسربچهای بسیار مهربان است. |
اشتباه در استفاده از صفات ملکی mon / ma / mes
در زبان فرانسه، صفت ملکی نه بر اساس جنسیتِ صاحب، بلکه بر اساس جنسیت و شمارِ اسمِ بعدی تغییر میکند. این یکی از متداولترین اشتباهات فارسیزبانهاست.
|
اشتباه رایج |
شکل درست |
توضیح |
|
ma frère |
mon frère |
چون frère مذکر است، باید از mon استفاده شود. |
|
mon mère |
ma mère |
چون mère مؤنث است، باید از ma استفاده شود. |
|
mes père et mère |
mes parents |
برای جمعِ دو اسم، از mes استفاده کنید. |
نکتهٔ ویژه:
وقتی اسم مؤنث با حرف مصوت a, e, i, o, u یا h بیصدا آغاز شود، از mon استفاده میشود تا تلفظ آسانتر شود.
مثلاً:
mon amie دوستِ مؤنثِ من، mon école مدرسهام
خط تیره در نوشتار grand-père و grand-mère
در نوشتار رسمی فرانسوی، باید بین grand و اسم بعد از آن خط تیره – گذاشته شود.
| اشتباه رایج | شکل درست | توضیح |
| grand père | grand-père |
همیشه با خط تیره نوشته میشود. |
| grand mère | grand-mère |
به همین ترتیب، با خط تیره. |
| grands-parents |
شکل جمعِ درست: علامت جمع روی grands قرار میگیرد. |
این جزئیات ظاهراً ساده، اما در آزمونهای DELF و نگارش رسمی امتیاز دارند.
جمعبندی و پیشنهاد یادگیری
اکنون که با واژگان خانواده در سه سطح آشنا شدید از خانوادهٔ هستهای و گسترده گرفته تا ساختارهای مدرن فرانسوی زمان آن رسیده که این دانستهها را وارد مکالمههای واقعی و نوشتار روزمره کنید.
چگونه این واژگان را در مکالمه تقویت کنیم؟
- با خانواده یا دوستان تمرین کنید.
از خودتان بپرسید:
Comment s’appelle ta sœur ? خواهرت چه نام دارد؟
Où habitent tes parents ? والدینت کجا زندگی میکنند؟
و سعی کنید پاسخها را با mon, ma, mes بدهید. - فیلمها و پادکستهای فرانسوی را گوش کنید.
به نحوهٔ استفاده از papa, maman, tonton در مکالمات طبیعی دقت کنید.
حتی در سریالهای سادهای مانند Les Petits Nicolas یا Dix pour cent این واژهها را زیاد خواهید شنید. - خانوادهٔ خود را معرفی کنید.
جلوی آینه یا در دفتر تمرین خود در سه جمله بنویسید:- اعضای خانوادهتان را نام ببرید.
- یکی از روابط خاص ناتنی، سببی یا بازترکیب را توضیح دهید.
- از واژههای جدید مانند famille recomposée یا famille monoparentale استفاده کنید.
تمرینهای پیشنهادی برای تثبیت واژگان خانواده
| نوع تمرین | توضیح | نمونه |
| پرکردن جای خالی fill-in-the-blank | جملههایی با جای خالی برای واژگان خانواده | C’est ma ______ mère / père. |
| تطبیق واژه با تصویر | تصاویر اعضای خانواده + واژهها | تصویر مادربزرگ → la grand-mère |
| تمرین صفت ملکی | تبدیل جمله با من به تو یا او | Mon frère est à Paris → Ton frère est à Paris. |
| نوشتن معرفی کوتاه | نوشتن چند جمله دربارهٔ خانوادهٔ خودتان | J’ai deux sœurs et un frère. Nous habitons à Téhéran. |
پیشنهاد:
در کلاس یا منزل، از جدولهای تصویری خانواده استفاده کنید. این تمرین حافظهٔ دیداری را تقویت میکند و باعث میشود ارتباط بین واژه و تصویر در ذهنتان تثبیت شود.
اگر این واژگان را بهصورت منظم مرور کنید و در گفتار روزمره یا تمرینهای شنیداری به کار ببرید، نهتنها دایرهٔ لغاتتان گسترش مییابد، بلکه ساختارهای گرامری مانند صفات ملکی و تفاوت رسمی و غیررسمی نیز برایتان کاملاً طبیعی خواهد شد.
Bonne continuation et bon apprentissage !
ادامهٔ موفقی در مسیر یادگیری زبان فرانسه داشته باشید.

